فاز پنجم

وبلاگ نشریه داخلی مدرسه علمیه صدوقی فاز پنجم در قم

فاز پنجم

وبلاگ نشریه داخلی مدرسه علمیه صدوقی فاز پنجم در قم

در این وبلاگ طلبه های مدرسه ی صدوقی فاز 5 می توانند دیدگاه های خود را پیرامون نشریه بنویسند و با نویسنده در میان بگذارند.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
۱۲
آذر

تنظیم از: محمد یوسفلویی

- بسیج یک نیروی نظامی نیست، بسیج یک تفکر فرهنگ و روحیه است.

- حضور مجاهدانه، مهمترین مولفه ی بسیج

- بسیج، ظرفِ رشدِ کارآمدی طلاب مدرسه

بسم الله الرحمن الرحیم

سوال:

به نظر شما حضرت امام چه ضرورتی را احساس کردند که فرمان تاسیس بسیج را به همین شکلی که سازماندهی شد صادر کردند؟

بسم الله الرحمن الرحیم.

قبل از شروع عذر خواهی خاضعانه خودم رو تقدیم می کنم به همه سروران و اعزه ای که حق بود شماره های ابتدایی نشریه به صحبت و استفاده از ایشان اختصاص یابد بالاخص از مدیریت محترم مدرسه حاج آقای رفیعی  و استاد معظم و معزز حاج آقای فرحانی و معاونین محترم و اعضای محترم کادر مدرسه اما مناسبت هفته بسیج سبب شد بنده به نمایندگی از بسیج مدرسه ایجاد تصدیع کنم

درباره انقلاب اسلامی -که شاید در بسیاری از تحلیل ها تحقق آن به صورت قطعی قابل پیش بینی نبود- هدف و دغدغه اصلی و اساسی حضرت امام (ره) قیام در برابر طاغوت بود که در نتیجه منتهی شد به بیرون کردن طاغوت و  تشکیل انقلاب اسلامی.

بعد از بیرون راندن طاغوت بنا شد حکومتی بر مبنای احکام اسلامی تشکیل شود. چیزی که با این طول و عرض مسبوق به سابقه نبود. دوران مشروطه هم اصلا اون حکومت مورد نظر، تحقق پیدا نکرد خب طبیعتا حکومت اسلامی ساختار و تشکیلات دارد. حضرت امام در این مقام دوکار انجام دادند اول تشکیلات موجود را اصلاح و ترمیم کرد  مثلا مجلس شورای اسلامی را از اساس تغییر نداد و اصل آن که نمایندگانی از متن ملت برای تصمیم گیری و قانون گزاری باشند پابرجا بود بلکه برای نمایندگان مجلس، مولفه هایی رو برای صلاحیت گرفتن مسولیت در حکومت اسلامی مشخص کردند. از  طرف دیگر شورای نگهبان را قرار دادند که مصوبات مجلس را برای ضمانت مطابقت با اسلام و قانون اساسی تضمین کند. مثلا در قوه ی قضاییه شرایط جدیدی برای قاضی لحاظ شد یا یک سری لوایحی مثل لایحه ی قصاص تصویب شد (که در آن زمان جبهه ی ملی بیانیه داد و مردم را دعوت کرد به تظاهرات علیه لایحه قصاص و آن را غیر انسانی خواند حضرت امام نیز علیه آن ها موضع گرفت و گفت اگر نظرتان همین باشد همه ی شما مرتد هستید و باید اعدام شوید) غیر از این موارد ترمیمی، حضرت امام بخش هایی را که در تشکیلات حکومتی نبود به حسب نیاز ، تاسیس کردند. یکی از اون مجموعه ها و نهاد هایی که تاسیس شد و در تشکیلات حکومتیِ قبل از انقلاب نبود همین مجموعه ی بسیج است. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، کمیته ی انقلاب  کمیته ی امام  بنیاد مستضعفان و جانبازان و جهاد سازندگی از این قبیل تشکیلات بودند.

زمان تشکیل بسیج از نظر تحلیلی چه مقطعی از تاریخ ایران بود؟

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که چهار ماه بعد از پیروزی انقلاب در  اردیبهشت سال 58 تاسیس شد بنا شد نیرویی باشد که آموزش های ویژه ببیند برای پاسداری از انقلاب اسلامی. همان اسمی که برای او گذاشته اند. همان موقع ها هم مطرح بود که سپاه 90 درصد فرهنگی-سیاسی و 10 درصد نظامی باشد چون اساس انقلاب ما یک انقلاب فکری - فرهنگی و  مکتبی بود.

5 آذر سال 58 یعنی چند روز بعد از تسخیر لانه ی جاسوسی و استعفای دولت موقت و التهابهای پس از آن که  آمریکایی بر ما وارد کردند عده ایی از پاسدارها خدمت امام می آیند  در قم. امام آنجا نطقی داشتند -که من آن را در آرشیو صحافی شده روزنامه ی کیهان پیدا کردم چون در صحیفه ی امام این سخنرانی نیست شرایط تاریخی آن موقع را لحاظ کنید که انقلاب نوپای ما از همه طرف تحت فشار قرار بود و امام دریا دل و کاملا مستحکم به آن ها می گویند: "مملکتی که بیست میلیون جوان دارد باید بیست میلیون تفنگدار داشته باشد"همین بیان ایشان منشا تشکیل بسیج می شود. یعنی بچه های سپاه که قرار بود پاسداری کنند از انقلاب جمع قلیلی بودند نسبت به جمعیت کثیر ملت ایران، حضرت امام این خط را بهشان داد که ای پاسداران انقلاب اسلامی که با توجه به معنای لغویش قرار است پاسدار انقلاب باشید-  اگر می خواهید از انقلاب اسلامی پاسداری کنید تفکر مکتبی انقلاب را در دل مردم ببرید و مردم هم در هر لباس و صنف و قوم و قشری و با هر جنسیت و در هر سطح سنی اگر تعلق خاطر به انقلاب دارند و آن را اصل می دانند و چیزهای دیگر را فرع بر آن در این صورت از انقلاب پاسداری خواهد کرد. امام با این نگاه بسیج را تاسیس کرد. ما چون انقلابمان مکتبی است  اساسی ترین شعار آن "نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی" است ، به اشتباه بعضی فکر میکنند این شعار ما در سیاست خارجی است این شعار ما در اصل جهان بینی  است. نزاع ما با شرق و غرب در اصل تفکر است که در تمام جزئیات این نزاع ادامه پیدا می کند سیاست خارجی یکی از آنهاست لذا این تعبیر بسیار صحیح است که انقلاب با اسلام دو روی یک سکه اند. انقلاب و تفکر انقلابی یک تقریر در کنار تقریرهای دیگر از اسلام نیست بلکه تقریر صحیحِ اسلام است. حضرت امام احیا کننده ی این معنای صحیح اسلام است، تقریرهای دیگر از اسلام انحرافی و التقاطی است. کسی اشکال نکند که فقهای دیگر ممکن است قائل به نظرات خاص حضرت امام نباشند چرا که نزاع بر سر حکومت و سیاست داشتن اسلام است. بر سر بعد اجتماعی به معنای وسیع کلمه است اسلام حیات دارد زمان شناسی دارد دشمن شناسی دارد. اسلام عدالت دارد و ظلم ستیز است نزاع ما بر سر اینگونه موارد است لذا قاطبه ی علما حامی حضرت امام بودند گرچه اون تشخیص و شجاعت و شهامت حضرت امام منحصر به فرد بود مرحوم میرزا هاشم آملی پدر همین لاریجانی ها که کنار مزار شهید مطهری دفن شده است می گفت: ما الکی میگفتیم که  داریم انقلاب میکنیم در واقع امام بود که انقلاب را راهبری میکرد ما همه مون دنباله روی امام بودیم. این تفکر که-به تعبیر شهید مطهری(ره)- اسلام آخرت را در متن دنیا و دنیا را در متن آخرت قرار داده است، این تفکر که-به تعبیر حضرت امام(ره) اسلام جامع است و همه بعدی است و برای همه شئون برنامه دارد حرف اصلی انقلاب است شما می توانید فرمایشات حضرت آقا در سازمان ملل را بخوانید، ببینید ایشان با چه مطلعی شروع کردند؟ چگونه انقلاب را معرفی می کنند؟ جهان بینی و انسان شناسی اصیل انقلاب را بیان می کنند حضرت امام با این نگاه بسیج را تشکیل دادند آنهایی که فهم صحیح عقلایی دارند تشخیص میدهند که وقتی امام فرمود: مملکتی که بیست میلیون جوان دارد باید بیست میلیون تفنگدار داشته باشد منظورش تکیه به بعد نظامی نیست منظورش آن بُعد حراستی و حمایتی از  انقلاب است و تفنگداری  نماد حراست است این از فحوای کلام ایشان مشخص است.

با این نگاه تفکر بسیج منعقد شد و سپاه مامور و متولی تشکیل بسیج شد و مردم بودند که پیوستند و در اصناف و اقشار مختلف مجموعه های بسیج را تشکیل دادند. این اتفاق حدودا ده ماه بعد از شکل گیری انقلاب و ده ما قبل از جنگ تحمیلی بود. تا بسیج ساختار مستحکمی پیدا کند جنگ آغاز شد. به تعبیری می شه گفت اولین کارکرد برجسته بسیج که در ذهن تاریخ به صورت ویژه باقی مانده کارکرد بسیج در دوران دفاع مقدس است آن موقع انقلاب نیاز به حضور نظامی داشت، بسیج در همه ی اقشار و همه ی اصناف و همه ی قومیت ها و بین توده ی ملت هر آنچه داشت در طبق اخلاص گذاشت و تقدیم انقلاب کرد و سردمداران جریان جنگ چه سپاه چه ارتش چه مسئولین سیاسی کشور اذعان کردند که اگر بسیج نبود ما در دفاع مقدس به مشکل برمی خوردیم. یعنی آن اخلاص، آن طهارت، آن بی شیله پیله گی، آن با امکانات کم ساختن آن توکل و توسل و آن اعتقاد اصیل به انقلاب توانست در جنگ به خدمت ما بیاید.  درست است که  در این نیروها آموزش های عمیق نظامی نبود اما ما تجربه کردیم که عملیات های دفاع مقدس را همین روحیه پیروز کرد. همین خصلت ها جلب توجه عنایت خدا و اولیا خدا کرد و معنویت را در جبهه ها برد و همه را در تحلیل جبهه ها حیرت زده کرد. البته داخل پرانتز بگویم که این طور نبود که بسیجی ها کار نظامی بلد نبودند  اما طبیعی بود کسی که یک عمر در فضای نظامی آموزش دیده از کسی که تازه وارد فضای جنگ شده است جلوتر باشد ولی آن ها هم جنگ می کردند اما با این مولفه ها. قائل به نظام اسباب و مسببات بودند ولی به همه ی آن نه فقط به اسباب عالم ماده. بنی صدر وقتی خرمشهر به تصرف عراقی ها درآمد، گفت: بگذارید زمین بدهیم و زمان رو بگیریم. حضرت آقا ان زمان می فرمودند:  هم زمین رو داشتی میدادی هم زمان رو. امام دستور می داد برید آزاد کنید بسیجی تحلیل نمی کرد از نوع تحلیل های کج و معوج و ناقص و غلط. می گفت امام گفته، باید آزاد کنیم همت میکرد و توکل و به نتیجه می رسید.

یکی از شهدا که سال 64 شهید شده بود نفر اول کنکور پزشکی بود. وصیت نامه اش چند بند دارد که علاوه بر یک سری تذکرات پیرامون نماز و روزه در بخش سیاسی-الهی وصیتنامه نوشته بود: "فقط نگذارید حرف امام به زمین بماند، همین" یعنی من با این مرتبه از نخبگی به لحاظ ملاحظات عالم ماده و دار دنیا به این بلوغ در اندیشه رسیدم که اگر همین یک مؤلفه رو اجرا کنید بیمه خواهید شد. شهید دیگری در وصیت نامه اش آورده : "مادر پیری دارم، یک زن و سه تا بچه قد و نیم قد، از دار دنیا چیزی ندارم جز یک پیام، قیامت یقه تان را می گیرم اگر ولی فقیه را تنها بگذارید" تبلور روحیه ی بسیجی در این موارد بود در طلبه هایی که  محاسبه نکردند که من در حوزه بمانم تا مرجع تقلید شوم و آینده حوزه را تامین کنم. حضرت امام در  منشور روحانیت عباراتی دارند من چند بند آن را برایتان می خوانم. امام در عین اینکه در این پیام خطابشان به روحانیتی است که در قید حیاتند ولی پیامش را با سلام به شهدا خصوصا شهدای حوزه آغاز می کند. منشور روحانیت که از وصیت نامه امام به یک معنا مهم تر است و عصاره تفکر حضرت امام نسبت به انقلاب آن بیان شده، مطلعش در ارتباط با شهدای حوزه هاست. در ادامه امام در اوصاف شهدای حوزه می گوید  سلام بر آن طلبه پایه 4، 5و... که در التهاب و نیاز جامعه اسلامی تشخیص داد امروز انقلاب به حضور فیزیکیِ و نظامی در جبهه نیاز دارد و اگر تبلیغِ باید برود جبهه ها به تبلیغ او نیاز دارد. امام میگوید: «سلام بر آنان که تا کشف حقیقت تفقه -تفقه بازی با الفاظ و اصطلاحات نیست، تفقه تحول درون است، فهم عمیق درونی است مگر می شود کسی از اسلام دم بزند و پای اسلام نایستد؟ لذا شهادت طلب، کسی است که اعتقادش به اسلام کامل و یقینی است به همین خاطر ابایی ندارد به لحاظ مادی عزیز ترین چیزهایش را تقدیم کند. چون آخرت را می شناسد و به آن باور دارد. لذا گفت: "کشف حقیقت تفقه"-  به پیش تاختند و برای قوم و ملت خود، (خداوند فرمود لیتفقهوا فی الدین و لینذرو قومهم)  منذران صادقی شدند -نه این که بگوید ولی خودش عمل نکند. این صداقت نیست. بهترین ضمانت برای صداقت در قول یک فرد عمل اوست. لذا امام می فرماید: منذران صادقی شدند که در توضیح این صداقت می فرماید:-که بند بند حدیث صداقتشان را قطرات خون و قطعات  پاره پاره بدنشان گواهی کرده است. »

آیا بسیج با این اندیشه و روحیه در تاریخ اسلام نمونه های مشابهی داشته است یا ابداع امام (رحمه الله علیه) است؟

امام فرمود بسیج چیزی نیست که ما آن را ایجاد کرده باشیم بلکه در این قالب جدید ما به آن انسجام بخشیدیم. حضرت امام مثال می زنند به کسانی که در صدر اسلام در رکاب رسول خدا بودند صادقانه در خدمت اهداف ایشان بودند آن ها بسیجی بودند و یا بنی اسرائیل قبل از انحرافشان بسیجی بودند امام با این نگاه این انسجام رو بخشید و همین خط رو ادامه داد و عالی ترین عباراتش رو در ارتباط با بسیج چند ماه قبل از فوتش بیان کرد. دوم آذر 67 در پیامی فرمود: بسیج شجره طیبه است، بسیج لشکر مخلص خداست و ... بعد در جای دیگر می گوید از خدا می خواهم مرا با بسیجیانم محشور کند. در این جا چون جنگ هم تمام شده امام می خواهد یک تذکری بدهد و آن این است که: بسیج یک تفکر و فرهنگ و روحیه است. یک جریان و گفتمان حاکم است و منحصر در مسائل نظامی نیست و اگر فعالیت زمان جنگ باعث شده در بعد نظامی بروز پیدا کرده توجه کنید که در جنبه نظامی منحصر نیست در آن پیام امام میفرماید امروز ضروری ترین تشکل ها، بسیج طلبه ودانشجو است. این عمق نگاه استراتژیک حضرت امام را مشخص می کند. امام آنجا می فرمایند که: شما باید آماده باشید حکومت بزرگ و جهانیِ اسلامی تشکیل بدهید ببینید افق پیش روی امام که آن موقع که آن موقع آن را مشخص می کند این است.

باتوجه به نکاتی که شما فرمودید خیلی ها  فکر می کنند، بسیج به خاطر پیشینه نظامی که داشته اساسا یک تشکل نظامی است و پس از جنگ کارکرد خود را از دست داده و دیگر برنامه ای برای ادامه ی فعالیت های خود ندارد که با این توضیحات شما، فهمیدیم که این تحلیل غلطی است.

این طرز تفکر خیلی ساده اندیشی است. اگر وقت بود من مستندات بیشتری را ارائه می کردم که غرض موسسِ بسیج این نبوده است. وقتی ایشان در پیام آخر خود به بسیج لیدر و رهبر بسیج را حوزه های علمیه و درادامه آن دانشگاه معرفی می کند واضح است که بسیج در کارکرد نظامی منحصر نیست. آن بیست میلیون تفنگدار امروز رهبرشان که به آن ها خط فکری می دهد و آن ها را تغذیه فکری می کند حوزه و دانشگاه است. اعتقاد شخصی من این است که بعضی از متون به جا مانده از حضرت امام و یا مقام معظم رهبری نیاز به تدریس دارد دقیقا همانند کتب شهید مطهری.

پس از امام در زمان ولایت مقام معظم رهبری، این خط فکری چگونه ادامه پیدا کرد؟

پس از حضرت امام هم مقام معظم رهبری که اندیشه های امام را هم به خوبی فهم کردند و هم بهترین و امین ترین شارح برای عمق مبانی ایشان هستند-   آن ملاکی که را امام مطرح کردند به نحو دقیق و کامل پی گرفتند و توسعه و تقویت همه جانبه بسیج را در تمام اقشار و اصناف با لحاظ اقتضائات زمان کردند. مثلا در دوران سازندگی وقتی مسولین با مردم و اصول اصلی انقلاب زاویه پیدا کردند، علیه اشرافیگری موضع گرفتند و در ضمن تحلیل واقعه عاشورا مشکلات جاری کشور را نقد کرده و فرمودند: آیا این درست است که در جامعه اسلامی امروز در ادارات و نهاد ها کسانی که چیزی نمی خواهند جز این که میدانی باشد برای این که به اسلام خدمت کنند کنار بگذاریم و کسی را بیاوریم به اسم متخصص حالا برفرض چندتا دکترا هم داشته باشد اما دلش پاک نیست طهارت ندارد تعلق به این انقلاب ندارد به خاطر این انقلاب حاضر نیست ساعت خوابش را بالا و پایین کند مسواک شبش را تعطیل کند تفریح خانواده اش را قیچی کند؛ آقا می فرمایند: اگر در دوران رسول خدا تا به مذبح رفتن عزیزترین فرزند خدا 50 سال زمان طول می کشد این زمان در دوران ما کوتاه تر خواهد شد! و فضیلت های ما و  صاحبان فضائل ما زودتر به مذبح خواهند رفت.  این جاست که حضرت آقا می فرمایند: بسیجی باید در وسط میدان باشد تا فضیلت های اصلی انقلاب زنده بماند. این همان تفکری است که می گوید مردمی که انقلاب کردند باید پای این انقلاب بایستند تا سرنوشت غدیر تکرار نشود، در آنجا بیعت کردند اما به بیعت ملتزم نشدند و در جریان سقیفه با دیگری بیعت کردند  حضرت امیر (سلام الله علیه) فرمود چرا با دیگری بیعت کردید؟ گفتند: آن ها برای بیعت گرفتن زودتر آمدند. اگر شما هم زودتر می آمدید با شما بیعت میکردیم! در اینجا حضرت زهرا (سلام الله علیها) کلامی فرمود که جا دارد با آب طلا نوشته شود: "مثل الامام مثل الکعبه تُوتی و لاتَاتی"لذا شهدا وقتی دیدند جبهه نیرو نیاز دارد اما یک عده حضور پیدا نمی کنند در اظهارات و تریبون ها و وصیت نامه هاشان شعار ولایت مداری را مطرح کردند.  اگر این تفکر نباشد، راس هِرم حفظ نمی شود چرا که از او تبعیت نمی شود. و دوباره بیعت ها شکسته می شود. این همان دغدغه ی تفکر بسیجی و روحیه بسیجی است.

چند تعبیر از حضر ت آقا در این باره می خوانم ، از تعابیری که چندین بار در مورد بسیج فرمودند یکبار در سال 74 و بار  دیگر در سال 84 :" بسیج حقیقتی شبیه افسانه هاست" این تعبیر را در کجا به کار می برند؟ جایی که حقیقتی وجود خارجی دارد و اتفاق اقتاده اما وقتی با چرتکه ی ذهن و استدلال حساب می کنیم با خود می گوییم مگر می شود؟ روی چه استدلالی آن رزمنده و غواص عملیات والفجر 8 در بستر مواج و پر طلاطم اروند قبل از شروع عملیات برادرش ترکشی می خورد و برای لو نرفتن عملیاتی که برای تحقق اهداف انقلاب است، سر برادرش را زیر آب می کند و او را خفه می کند. کدام فکر و مکتبی می تواند این را باور کند در حالی که حقیقت است و واقع شده ، این ها را باید در افسانه ها بنویسند ، این است نقش ایمان در عصر مدرنیته. گاهی که خودمان را زیاد در ابحاث تئوریک گم می کنیم باید متنبه باشیم که این ها الگوی عملی اند گاهی به ما می گویند چرا اردوی راهیان نور می برید ، برای این است که عینی تر بفهمیم، بدانیم هست، شهید گمنام می آوریم تا درک کنیم این چند استخوان که روی دوش ماست مثل ما بوده اما چه فکری او را برده و به سعادت رسانده.

تعبیر دیگری دارند : "بسیج نماد حضور ملی و مقاومت ملی و آگاهی یک ملت است آن هم آگاهی همراه با تحرک همراه با معنویت و همراه با اخلاص". دقت کنید به تعابیر. نغض گویی شده. مقاومت ملی و آگاهی یک ملت مجتمعا نه تک تک افراد. این جاست که نقش خواص در آگاهی بخشی ملت مهم می شود ، من هیچ راهپیمایی ای مانند روز 9 دی در تمام طول عمرم ندیدم. اگر ملت آگاه شد کسی نمی تواند جلویش را بگیرد، الان کسی می تواند جلوی مردم را بگیرد که برای امام حسین (ع) پول خرج نکنید؟ آیا مردم می گویند تحریم و گرانی است امسال پول خرج نمی کنیم؟ این عمق تفکر استراتژیک اسلام است که تفکر انقلاب را بواسطه بسیج در بین ملت برده است. یا در جای دیگری آقا می فرمایند: "بسیج یعنی حرکت عظیم ملت ایران همراه با آگاهی" این چیز هایی که جمعش برای خیلی ها مشکل است آقا می فرماید بسیج این ها را با هم جمع کرده، یعنی هم شور هم شعور، "احساس آمیخته ی با عقلانیت حرکت و عمل آمیخته با مینای فکری، عمل گرایی همراه با آرمانگرایی و دیدن افق های دور دست. این ها مجموعه ایی  است که ذهنیت و هویت بسیج را تشکیل می دهد، به همین جهت است که از اوایل انقلاب تا امروز بسیج خار چشم منافقین است" معلوم است که این خط از همان اول  بوده، این اجمالی در این بحث سوالات دیگرتان را هم بپرسید تا توقف در این بخش نکنیم.

- طبق این توضیحات شما در مکاتب دیگری غیر از تشیع اصلا نمی شود بسیج را شکل داد؟

خیر با مختصات خاص بسیج نمی شود، اما این که یک توده ای یک عده ای پای یک ایده و فکر بایستند ممکن است. الان سلفی ها چه بلایی سر اسلام می آورند؟ سلفی ها جزء ناصبی های خیلی متعصب اند. صهیونیزم ها هم همینطورند مخصوصا این رادیکال هایشان یعنی اگر منظور پا به رکاب بودن برای یک فکر و مکتب است الگوی هایی دارد حالا با شدت و ضعفش کار ندارم اما اگر منظور مختصات خاصی است که از آن صحبت کردیم بله مختص ماست.

- پس ممکن است در مکاتب دیگر هم بسیجی تربیت شود؟

این مختصاتی که از آقا گفتم برای بسیج،که در آن عقلانیت هست معنویت هست بصیرت و تشخیص هست حرکت و اقدام هست این از مختصات تفکر شیعی است، اما اگر کلیت این که یک تفکری یک مکتبی دنباله روان پا به رکابی داشته باشد ولو در زمان موقتی بله , همانطور که هیتلر  هم داشت الان تا حدودی صهیونیست ها و همچنین سلفی ها هم این گونه اند، فلسطینی ها و حماس (که شیعه نیستند)، مردم سوریه که پای دولت خود ایستاده اند و ... .

- پس تفاوت بسیج با این ها در چیست؟

تفاوت در مولفه هاست. اگر بخواهیم عمیق تر جریانات جهان را تحلیل بکنیم این است که چون مولفه های ما مولفه های اکملی است هم در بعد عقلانی هم در بعد معنوی و درونی هم در تشخیص و بصیرت هم تحرک و پویایی و... به مرور زمان تفکر بسیح است که بر تمام تفکرات غالب خواهد شد.

- یعنی باقی تفکرات از بین می روند؟

- یا از بین می رود و یا به اقیانوس پر عمق تفکر بسیجی می پیوندد لذا آقا فرموند که مقاومت در فلسطین و لبنان از بسیج ما الگو گرفته اند مثلا حزب الله لبنان را چه کسی راه انداخت؟ شهید چمران

- شهید چمران این تفکر را از امام گرفته بود؟ یا نه خودش در اسلام مطالعه کرده بود؟

- من در زندگی ایشان مطالعه نکرده ام اما قاعتا باید از تفکرات امام برده باشد چون تاریخ سیاسی آن برهه را که تحلیل می کنیم هر کسی با افکار امام به عنوان محور و کانون این تفکر آشنا می بود این جور افکار به او منتقل می شد

- یعنی در بین فقهای شیعه بازهم ما  فقط امام را می بینمیم که چنین تفکری داشتند ؟

- قبلا گفتم که اسلام و انقلاب دو روی یک سکه اند  یعنی اگر این حرف به این معناست که امام حرفش شاذ است، خیر شاذ نیست. بلکه امام علاوه بر مبنای عمیق اسلامی قدرت تشخیص بالا و شهامت اقدام داشت.

- چرا باقی فقها این گونه نبودند؟

- بعضی از بزرگان ما بودند، که نظریات بلندی در باب حکومت و ولایت داشتند اما تحلیل شان به حد تحلیل امام نمی رسید مثلا تجربه تلخ جریان مشروطه باعث شده بود به نتیجه نهایی اقدامات سیاسی-انقلابی خوش بین نباشند

آیت الله جوادی آملی میگفتند استادی داشیتم،که خیلی به گردن ماحق داشت، اما در بهبوهه انقلاب در 22 بهمن رژیم حکومت نظامی اعلام کرد، امام فرمود: بریزید در خیابان ها، من رفتم خدمت استادمان در منزلشان دیدم کتاب التقیه بِحار الانوار را باز کرده بودند تا ببینند آیا موضع تقیه هست یا نه؟ بصیرت به خاطر این است که محمد حنفیفه به امام حسین تحلیل ندهد که به کربلا نرو و اگر هم می روی با زن و بچه نرو، بلکه بصیرت برای همراهی امام است و یا مثل سلیمان بین صرد خزایی در کوفه توقف کند و تا چند فرسخی کوفه (کربلا) نرود و چند ماه بعد پشیمان شود، بلکه نتیجه ی بصیرت همراهی با امام عصر است.

- چینن تفکری از بین فقها منحصر در امام است؟

- با این مختصات فقط در امام بود اما از این حرف استفاده نشود که مبنای امام غیر مشهور یا ضعیف است، چون بعضا برخی این حرف را طور دیگری می خواهند بفهمند که خلاف مبانی اسلامی و خلاف انصاف است

- یعنی اگر کسی که اسلام شناس باشد به این تفکر می رسد؟

-  نوع فقها معتقدند در زمان غیبت امام زمان، تشکیل حکومت لازم و واجب است و در راس حکومت نیز باید یک فقیه بنشیند این مبنای فقها تمام کننده خیلی چیز ها ست .

- در یک جمله اگر بخواهید مهمتری ویژگی بسیجی را بیان کنید چه می فرمایید؟

- مهم ترین مولفه آن در صحنه بودن است. حضوری مجاهدانه

- عقلانیت و معنویت چطور؟

- به عبارت دیگر همین در صحنه بودن اگر بخواهد به عدم حضور تبدیل نشود و همیشه حضور باشد، تمام این مولفه ها را نیاز دارد لذا شما بینید تفکر هیتلر ألان مرده است و تفکر امام روز به روز زنده تر می شود یعنی آن حیات تفکر و ادامه ی مسیر احتیاج به مولفه هایی مثل بصیرت و عقلانیت و معنویت و تحدک دارد.

- یعنی باید جامع این مولفه ها باشد

- بله لذا اگر بخواهیم در یک قید بگوییم حضور مجاهدانه و در صحنه بودن بهترین خصوصیت بسیج است

- با توضیحاتی که فرمودید مشخص شد بسیج مسئولیتش حراست از انقلاب است و در دوره ایی لازمه ی حراست حضور فیزیکی او بوده است و این نوع فعالیت بسیج به شرایط زمان و نیاز انقلاب بستگی دارد، سوال بعدی من در این باره است که امروز باید فعالیت های بسیج چگونه باشد؟

- ببینید انقلاب به تمامی مولفه ها و ابعاد چه مادی و چه معنوی برای ادار ه ی حکومت نیاز دارد. از پایین ترین سطوح مشاغل در حکومت اسلامی باید بدون هیچ خلأیی اداره شود تا کلان ترین امور کشور. ورود بسیج در اولویت های خاص است علاوه بر این که دستور کار همیشه بسیج روشن نگه داشتن فروغ این تفکر و مکتب انقلابی در بین تمام اقشار است. لذا ما بیش از 20 قشر بسیج داریم. پزشک، مهندس، کارمند، کارگر، بازاری، محلات، دانشجو، دانش آموز و طلبه و... . جدای از این ها انقلاب در برهه های مختلف اولویت ها و سیاست های مختلف پیدا می کند بسیج در اون برهه های خاص نیز نقش خاص خود را ایفا می کند. مثلا در دوران دفاع مقدس اصلی ترین نیاز کشور جنگ بود و بعد از آن ساخت و ساز کشور بعد از آن حراست های عقیدتی- فکری بود آیت الله مصباح به عنوان یک روحانی بسیحیِ طراز اول شهر به شهرراه افتاند و به دفاع از حریم انقلاب و اسلام پرداختند. نگفتند من عالم درجه یک هستم و از شاگردان امام و علامه طباطبایی ام و یا عضو خبرگان هستم و یا ... تنها با همین روحیه ی بسیجی در صحنه حاضر شدند.

لذا حضرت آقا فرمودند بسیجی یعنی علی (علیه السلام) که تمام وجودش وقف اسلام بود.

- با توجه به شرایط فعلی چه کاری در دستور فعالیت بسیج قرار گرفته؟

چیزی که الان مجموعه نظام به آن رسیده و بسیج آن را در دستور کار خودش قرار داده و سپاه نیز به عنوان برادر بزرگتر بسیج مدنظر دارد، تزریق رویکرد فرهنگی به بسیج و تربیت نیروی انسانی با توجه به مبانی نیازهای انقلاب در سطح و توده ی ملت است. چیزی که در قالب طرح شجره ی طبیه صالحین درصدد انجام آن هستند و تمام پایگاه ها در تمام اقشار تحت این قالب، شکل گرفته اند و تغییر یافته اند. از جمله نیازهایی که نبودش برایمان  مشکل ایجاد کرده در طول تاریخ انقلاب همین تربیت نیرو با بنیه و تفکر اصیل انقلابی است و این با سخنرانی و بحث های کلی حاصل نمی شود.  گزارشی می خواندم که مرداد امسال مرز اعضای سازماندهی شده بسیج نه صرفا کسانی که این روحیه را دارند بلکه اعضای تحت سازماندهی- از مرز 20 میلیون نفر گذشت. یعنی 20 میلیون مخاطب اگر تحت تربیت آموزه های اصیل انقلاب قرار گیرند آثار فوق العاده ایی خواهد داشت. الان یک احساس نیاز و اولویت ویژه ای برای آن دیده شده است این امر دغدغه و اولویت اول مسئولین مربوطه است. نتیجه این طرح به عبارتی اول خودسازی همه جانبه است برای نیروهای بسیج که به کادر سازی برای انقلاب و اهداف و نیازهای آن می انجامد

- در همین فضای کادر سازی، وظیفه ی بسج طلاب چیست؟

  - اجازه بدهید ابتدا وظیفه ی کلی بسیح طلاب و روحانیون را بگویم، بعد این دو را به هم ملحق کنیم.

- اما م بسیج را تشکیل داد تا ضامن بقای انقلاب باشد و حوزه علمیه به تعبیر آقا موتورمحرکه انقلاب است. در واقع کانون مرکزی انقلاب ما حوزه علمیه است، این نه به خاطر این است که رهبران انقلاب حوزوی هستند بلکه به خاطر این است که انقلاب بر مدار تفکرات اسلامی اداره می شود و مرکز استخراج تفکر اسلامی حوزه علمیه است و لاغیر. وقتی جایگاه حوزه و مکانت آن اینچنین است که موطن ایده و تفکر و مبنای اصلی انقلاب است از طرف دیگر بسیج هم وظیفه اش حفظ و رفع نیاز های انقلاب است، پس اگر دقت کنید نقش و ارتباط این دو مشخص می شود. اگر در حوزه روحیه ی بسیجی نباشد کمیت انقلاب لنگ است. اگر موتو محرکه و پشتیبان انقلاب حوزه است، روحیه بسیحی باید در حوزه ها موج بزند یعنی باید حوزه نیازهای انقلاب را رصد کند و به دنبال تامین آن باشد باید زمان شناسی داشته باشد دشمن شناسی داشته باشد. تبعیت از ولی فقیه داشته باشد و شبانه روز کار کند.

- مگر نیاز های انقلاب جدا از نیاز های اسلام است، آیا همان فعالیت هایی  که علمای پیش از انقلاب انجام می دادند کافی نبود؟

- گذر زمان و تغییر و تدریج نیازها را تغییر میدهد. چرا می گویند مسائل مستحدثه؟ سوال شما شبیه این است که بگوییم چرا علما اجوبه الاستفتائات داده اند ؟ همان رساله ها که بود کافی بود . می گوییم گذر زمان نیاز های جدید به وجود می آورد مثلا شکلی که در فقه قبل از حکومت اسلامی برای نیازها طراحی شده اساسا فردی است!  این ها در تعبیرات حضرت آقا هم هست آقا می فرمایند:  فقه ما فقه بسیار مستحکمی است اما برای زندگی فردی اسلامی نه اداره ی اجتماع اسلامی.

- یعنی اسلام نظریاتی در این باب دارد که استخراج نشده ؟

بله استخراج نشده. بخش قابل توجهی از فروعات فقهی ما هنوز استنباط نشده است. ما در علوم تربیتی اعم از روانشناسی و جامعه شناسی و ...  در اقتصاد  در علوم سیاسی  در فرهنگ ارتباطات و ... فروع فقهی فراوانی داریم. همه ی این ها بالاخره ضابطه و باید و نباید است  همان طور که در اصول فقه می خوانیم: «ما من فعلٍ او ترک الا و له حکم من الاحکام الخمسه التکلیفیه»

پس جدای این که  انقلاب به حوره نیاز همیشگی دارد گاهی نیاز های خاص نیز پیدا می کند مثلا ما از ابتدای  انقلاب نیاز به تولید علم در علوم انسانی داشتیم اما الان نیاز بسیار شدیدتر شده و آسیب های جدی به جوانان و متن زندگی مردم وارد شده است. مثلا مردم نسبت به علوم تربیتی اسلام اطلاع چندانی ندارند. پدر و مادر چگونه باید فرزند خود را از دیدگاه اسلام تربیت کنند؟ نظام تربیتی اسلام برای خانواده و جامعه چیست؟ قانونی برای اینها در دسترس عموم نیست.این تکان دهنده است مثل این است که کسی بدون شناخت احکام صلاه نماز بخواند. اینجا است که علت تاکیدات فراوان مقام معظم رهبری نسبت به کرسی آزاد اندیشی و تولید علم معلوم میشود، کرسی آزاد اندیشی مقدمه ی تولید علم است که باید در مجامع علمی موج بزند تا به مرز تولید علم برسیم، تولید علم در مسائل مورد نیاز و مبتلا به مثل سبک زندگی که یک شاخه از علوم تربیتی است و یا اقتصاد مقاومتی  پس وظایف حوزه بسیار خطیر و مهم است .

- پس اولویت امروز هم که فرمودید تولید علم در علوم انسانی است مثل سبک زندگی یا اقتصاد مقاومتی؟

- بله و این دو از نیاز های اورژانسی جامعه ماست

- وظایف کلی حوزه را شناختیم اما اگر یک طلبه بسیجی بخواهد نیاز های انقلاب را تامین کند به طور مشخص باید چه کار کند ؟

- مقام معظم رهبری فرموده اند اگر طلبه ای چهار مولفه اصلی را داشته باشد او کسی است که  می تواند در مسیر تحقق نیازهای انقلاب قدم بردارد، آن چهار مولفه عبارت اند از علم، تقوا، بصیرت و کارآمدی. اگر طلبه ا ی بصیرت داشته باشد می تواند نیاز انقلاب را تشخیص دهد. علم هم که مبنای کار ما را مشخص می کند و تهذیب نیز او را پای کار انقلاب نگه می دارد و از لغزش حفظ می کند و کارآمدی مجموعه ای از مهارت ها و قدرت تدبیر تکالیف و وظایف مختلف و متکثر اجتماعی و ... را می آموزد و قدرت فهم امور اجتماعی را به فرد می دهد

- مثلا گاهی به خاطر نبودن کار آمدی اجتهادِ خالصِ صرف مشکلی را حل نمی کند، چرا که وقتی که قدرت فهم امور اجرایی را نداریم چطور می خواهیم برای اجرائیات استنباط کنیم؟ حتی اگر نشسته باشیم در شورای نگهبان به عنوان یک کار فقهی صرف و بخواهیم بفهمیم این قانون خوب است یا نه ، باید اجتماعات را بشناسیم و توان مطابقت داشته باشیم و این با کار علمی صرف به دست نمی آید.

 - برنامه هایی که اخیرا ترتیب داده شده در بسیح مانند شجره طیبه ی صالحین و دیگر برنامه ها چقدر با این وظایفی که بسیج دارد مطابقت دارد؟ مثلا الآن حس کردیم انقلاب نیاز دارد به کادر سازی و برنامه ای برای آن طراحی کرده ایم آیا این برنامه جوابگوی این نیاز ما هست؟ یعنی اگر این برنامه به طور کامل اجرا شود کادر سازی هم انجام خواهد شد؟

- اگر نیروهای توانمندی از بدنه ی حوزه ی علمیه پشتیبان این کار باشند ساختار بگونه ایست که ان شاء الله به تدریج به نتایج خوبی نائل شود

- به خاطر شکل کار هم قطعا سیر طولانی خواهد داشت ؟ درست است ؟

- کار سیر تدریجی خود را خواهد داشت اما مستلزم این است که حوزویان خبره عالم بصیر متقی و کارآمد در راس کار باشند اگر این باشد، کار در مسیر خودش قرار گرفته و اگر نه طبیعتا نباید امیدی داشت به نتیجه ی کار؛ به هر حال همه ی فلش ها به سمت حوزه ی علمیه است .

- قسمت دوم سوال من این است که پذیرفتیم که این طرح به درستی برنامه ریزی شده ولی در اجرا  چطور  پیش رفته؟

- در اجرا فعلا مراحل ابتدایی را طی می کند در حال حاضر فعلا سرمربیان رده یک و اساتید، در حال آموزش دیدن هستند چون تشکیلات  عریض و طویلی است، هنوز مراحل ابتدایی آن شکل گرفته و ارزیابی برای سطحی که مد نظر شماست هنوز زود است .

- برای طلبه ها در همین برنامه ی جدید چه فعالیت هایی پیش بینی شده ؟

- فعالیت هایی انجام شده که طلاب نیاز های این حلقه ها و... را تامین کنند  مثلا در تیپ امام صادق (ع) حلقه های علمی پژوهشی در حال شکل گیری است که طلاب آموزش ببینند هر تغییر ی که در خارج از بسیج طلاب انجام شده در بسیج طلاب هم با توجه به اقتضائات آن در حال انجام است جهت برنامه ها به این سمت است که طلاب را در سطوح مختلف برای مربیگری آماده کنند.

- در راستای وظایف کلی بسیج به مدرسه خودمان می رسیم ، مدرسه ما در این راستا چه کارهایی انجام داده اند؟ مثلا برای ایجاد روحیه ی بسیجی و...

- اگر پایگاه های بسیج قرار است در نگاه آرمانی برای نظام کادر سازی کنند تمام مدرسه ی ما و نه فقط پایگاه بسیج آن ، یک پایگاه بسیج بزرگ و موفق است.

-  در مقایسه با پایگاه های دیگر؟

- خیر فاصله از پایگاه های دیگر زیاد است ؛ گفتم اگر در آن نگاه آرمانی، پایگاه بسیج باید به این سطح برسد که کادر سازی برای انقلاب بکند مدرسه ی ما یعنی تمام مدرسه نه فقط بسیج آن ، از صدر تا ذیل خودش را موظف می داند که طلبه ها را برای نیاز های انقلاب تربیت کند.

- خب مدرسه ما در این زمینه چقدر موفق بوده؟

- توفیقات زیادی داشته است که طرح آن وقت مبسوطی را می طلبد، افاداتش خیلی بوده خصوصا به نسبت مدت زمانی که این فضا در مدرسه بوجود آمده. همه این ها را باید تبیین کردکه نگاه در بعد علمی چیست؟ نگاه در بعد تهذیبی چیست؟ و همینطور در ابعاد کارآمدی و بصیرت . وقتی شما می بینید مدیریت محترم مدرسه که می خواهند گزارش روند مدرسه را بدهد با همین بیان شروع می کند و مولفه هایی که مقام معظم رهبری (حفظه الله) مطرح فرموده اند را بیان می کنند و می گویند ما مبتنی بر این کار کردیم و برنامه ریختیم این یعنی این نگاه از ریشه و مرکزیت مدرسه در برنامه ریزی ها منظور شده و باید بدانیم این مزیت بزرگی برای مدرسه ما محسوب میشود

- یعنی خیلی ساده بخواهیم بگوییم، تمام مدرسه با روحیه ی بسیجی می خواهد اداره بشود ؟

 بله بله، همینطور است

- ممکن است بفرمایید بسیج مدرسه در راستا اهداف کلی بسیج چه فعالیت هایی داشته است؟

- بطور کلی می شود گفت: ما احساس کردیم که اگر بخواهیم فکر بسیج را دنبال کنیم ، ابتدا باید تشکیلات صحیحی طراحی کنیم تا بسیج بتواندبه عنوان یک پایگاه آن اهداف را دنبال کند ، سپس یک تقسیم کار منطقی با ملاحظه مجموعه شرایط محیطی صورت بگیرد و در بستر آن تقسیم کار، فعالیت های مورد نظر ارائه گردد . از منظر دیگر از جمله کارهایی که در دستور کار بسیج مدرسه است یکی این است که بسیج ظرف رشد کار آمدی طلاب مدرسه است ، کارآمدی به عنوان یکی از آن چهار مولفه ای که حضرت آقا فرموده اند، البته بسیج یکی از آن ظرف هاست معاونت پژوهش هم یکی از آن ظرف هاست معاونت تهذیب هم هست ، دوم، تامین نیاز های بصیرتی طلاب است چه در بحث های مبنایی مثل ولایت فقیه و جریان شناسی و .. و چه تحلیل مسائل روز ، سوم ایجاد روحیه جهاد و شهادت است و .... هرچند این به این معنا نیست که مثلا کسی که در معاونت تهذیب فعالیت می کند  بگوید من با این جنبه ها کاری ندارم ، نه ، اصلا مدرسه ی ما اینگونه بسته نشده نشده و در عین اینکه تقسیم کار مشخصی در آن صورت گرفته اما اجزای آن نسبت به همدیگر بی تفاوت نیستند

- در این مدت تغییراتی در بسیج مدرسه ی ما رخ داده که محسوس است و گویا که اخیرا هم تغییرات بسیاری در بسیج مدرسه رخ داده، لطفا برخی از این ها را بفرمایید که با آن ها آشنا شویم .

- من خیلی عقب بر نمی گردم اما همان طوری که اشاره کردم کار مهمی که ما سال گذشته در دستور کار خود قرار دادیم ایجاد یک تشکیلات منظم با تقسیم کار معلوم و کار های تفکیک شده بود، ما این را لازم می دانستیم و احساس می شد که بدون این اصلا نتوانیم فکر بسیح را دنبال کنیم همیشه باید سرو کله می زدیم با مشکلات ابتدایی یک برنامه ، مثلا سال گذشته در بسیج بیش از 50 نفر کادر داشتیم یا در اردوی راهیان نور 30 نفر درگیر کار بودند بیشتر هم میشد گسترش داد اما اقتضای سال گذشته همان بود ،

امسال هم تلاش کردیم از طرفی آسیب های گذشته را بر طرف کردیم و از طرف دیگر کار سال گذشته را ادامه دهیم و قدم بعدی را برداریم امسال سعی ما بر این است که کارهای بسیج عمدتا به واسطه خود طلبه ها اداره بشود لذا سال گذشته شورای بسیج ما 7-8 نفر بود اما امسال 20 نفر است کارها ریز تر شده ، واسطه ها و فاصله های کاذب را برداشتیم و بالاخره باید کار روی دوش خود بچه ها پیش برود و این در تامین مولفه هایی که در مبنای کار عرض شد بسیار کارساز است

اما از نظر کمیت و کیفیت برنامه ها همت بچه هایی که در کار هستند خیلی مهم و تعیین کننده است بنده این را عرض بکنم که بعضی دوستان از ما انتظار کار و فعالیت دارند ولی وقتی از خوشان کمک می خواهیم می گویند ما درس داریم ! نمی شود که دغدغه داشت اما بی تفاوت بود نمی شود که نیاز به رشد داشته باشیم اما در ظرف و بستر رشد قرار نگیریم نهایتا خروجی این خواهد شد که کارآمدی من طلبه رشد نخواهد کرد و فهم ما یک فهم خام و ناقص خواهد بود هیچ تحلیلی ارائه در مورد مسائل کشور ارائه نخواهیم داد الا این که ناقص خواهد بود اشکالات بالقوه و بالفعل مان شناخته نخواهد شد و بالاخره نظارت موثری ما را در مسیر رشد رصد نخواهد کرد

از دوستان و طلاب مدرسه انتظار می رود که با نگاه دیگری به کار و فعالیت بنگرند والا اینکه ما با عده محدودی کارهای محوله را انجام دهیم نه شدنی است و نه درست است ما هم مثل همه طلاب مدرسه محصلیم و تحصیل از تکالیف اهم ماست تکلیف را که نمی شود کنار گذاشت کما این که انجام این کارها هم جزو تکلیف است و این را هم نمی شود کنار گذاشت

بچه ها باید کار را از خودشان بدانند و فعالیت را در کنار درس مفید به حال خود ببینند، نمی شود که دوستی بیاید پیشنهادی بدهد بعد به او بگوییم خب این گوشه را شما بگیرید، بگوید من درس دارم ، پس به چه انگیزه ای این پیشنهاد مطرح شد؟ اگر دغدغه های مقام معظم رهبری را داریم باید بدانیم دغدغه های آقازمانی اجرا نمی شود که در صحنه حاضر نباشیم.

این را عرض کردم چون مهم است که افرادی که مسولیت دارند لازم است کار مقتضی را انجام بدهند و الا کار، ضعیف می شود یا کلا تعطیل می شود ، قبلا هم در مواردی که ما با انتقاداتی مواجه بودیم این گونه آسیب ها باعث شده بود که کار انجام نشود .مثلا کسی آمده بود می گفت من حاضرم بسیج را جارو بزنم به او مسولیتی دادیم رفت و دیگر بر نگشت ، یکبار دیدمش گفتم جارو نمی خواد بزنی بیا مسولیت خودت رو انجام بده، جارو ها رو خودمان می کشیم !

در مورد مسائل سیاسی جلساتی برای ارائه مبانی سیاسی  در زمینه ولایت فقیه  و جریان شناسی و ... در نظر داریم مصمم هم هستیم این جلسات برگزار شود  در بعد فرهنگی در صددیم در قالب واحدی بنام فرق و ادیان که جدیدا ایجاد شده اطلاعات خوب و جامعی در مورد ادیان بزرگ ، عرفان های نوظهور و کاذب به بچه ها ارائه دهیم  بخش دیگر در این بعد بخش نقد فیلم و پخش مستند است که این هم امسال ایجاد شده با یک افق دیدی که البته شروعش را امسال قرار دادیم و امیدواریم این دو کار اخیر هم پا بگیرد یعنی الگویی از آن شکل بگیرد و ان شاء الله مفید واقع شود  برنامه هایی که در رابطه با روحیه شهادت طلبی و فرهنگ شهداست که در قالب برنامه های محفل انس با شهدا و زیارت مزار شهدا و دیدار جانبازان و ... برگزار می شود. (دیدار یکی از جانبازان قطع نخاعی رفته بودیم گفتیم خوش به سعادتتون گفت من که کاری نمی کنم صبح تا شب خوابیده ام؛ یعنی هنوز هم خودش را بدهکار انقلاب می داند ) دوست داریم ورزش صبحگاهی را بین بچه ها راه بیندازیم نشاط را بین بچه ها ببینیم رکود و خمودگی نداشته باشیم ، در برنامه ها پیاده روی کوه خضر را قصد داریم راه بیندازم در قالب تفکیک پایه ها و با همکاری مدیران پایه ها .اینها بخشی از برنامه هاست

- ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید آرزوی موفقیت برای شما و بسیج مدرسه داریم.

- خواهش می کنم بنده هم از زحمات شما تشکر می کنم. التماس دعا

 

 

 

 

۱۲
آذر


نویسنده: مصطفی سرخابی

دیوار نوشته ای با حال و هوای دهه ی 1360 سرعت عبور را می گیرد و جلب توجه می کند: «بسیج را باید مکتبی ترین و مردمی ترین نیروی مقاومت جهانی دانست؛ مقام معظم رهبری» و در کنارش تصویری از رژه ی چند پیر و جوان با لباس های بسیجی. نمی دانم چرا خاطرات نمایشگاه ها، شب شعرها، ویژه نامه ی روزنامه ها، تئاترها و فیلم های هفته ی بسیج از ذهنم می گذرد: آری در مخرج مشترک تمام رسانه های فوق، نمادهای مشابهی به چشم می خورد.

نمادها تنها در چشم ها نمی مانند، که ذهن ها را جهت می دهند، ایده آل های خاص را یادآوراند، تیپ های فکری یا اجتماعی را نمایندگی می کنند، جاذبه یا دافعه می آفرینند و خلاصه دهها کارکرد روان پرداز و جامعه ساز دارند تا جایی که شرکت ها نیز برای طراحان شعار و مارک تجاری شان جوایز بزرگی در نظر می گیرند. کدام اسلام شناس یا حتی شرق شناسی است که تردید کند اسلام بابت طراحی فرازمان، فرامکان و الهام بخش نمادهایی چون رمضان و حج، حصاری بر هویت مومنان خود ساخته و با تلنگر به فطرت ها به گسترش مرزهای خود در قلب جهان کفر پرداخته است.

***

نگاه نوستالژیک به عنوان یکی از آسیب های عمده ی فرهنگ بسیج، به معنای حاکمیّت نمادها، مفاهیم، ایده آل ها و احساس هایی است که کاملا تعلق به گذشته و ابتناء بر خاطرات دوره ی تاریخی خاصی دارد. غالب رسانه های مکتوب و دیداری دولتی و غیردولتی طی دو دهه پس از جنگ دست به دست هم دادند تا این که امروز آن چه با شنیدن نام بسیج در ذهن مردم تداعی می شود ـ در بهترین حالت ـ شمایل یک «رزمنده» بسیجی با ظاهر بچه مسجدی های بیست سال پیش باشد و یا تصویر بچه های موتورهزارسوار پایگاه و هیئت و ایست های شبانه. اما آیا در ابتدای دهه چهارم انقلاب هنوز باید نوستالژی احساساتِ روزهای دفاع وجه مشترک نمادهای ما باشد و تنها آرزوی ما تکرار خاطره ی جنگ مقدسی دیگر؟ آیا با استمرار وضع موجود که بسیجی ما حتی نمی تواند نظر و احساس هم دانشگاهی لیبرال یا هِوی مِتال یا برادر سنی خود را نسبت به عقاید و آرمان هایش اصلاح کند، امیدی هست که بتواند تغذیه کننده ی هسته های مقاومت جهانی و بستر جذب بشر به سوی حاکمیت موعود باشد؟

اگر گفتمان بسیج در قید و بند نوستالژی احساسی جنگ و دفاع نمانده بود، امروز ما پشت گرم بسیجیانی کارآمد در روزهای سخت سیاست خارجی و اقتصاد داخلیِ نظام بودیم که نه تنها برای روزهای دفاع محترم و محتشم بودند بلکه مرد محبوب عرصه های علمی، عمرانی، سیاسی، فرهنگی و رسانه ای نیز شمرده می شدند. الگویی که اگر بود شاید در کنار تصویر حاج همت، عکس دکتر کاظمی آشتیانی ـ رییس فقید پژوهشکده رویان ـ نیز در پایگاه ها چشم را می نواخت و این پایگاه ها بزرگترین مراکز مباحث اسلام و تشیع، و نیز مردمی ترین تشکیلات برای نیروسازی و رشد تدبیری بسیجیان می بودند، نه محل دانلود مراسم سینه زنی! یا بهترین گل های تاریخ فوتبال جهان! یا محل آموزش باز و بست کلاشینکف در یک دقیقه!

اما چرا در زمان دفن می شویم؟ واقعیّت این است که بیشتر ما اهالی شریعت، در عمل اینرسی زیادی در مقابل تحول و روزآمدی داریم و اگر نبود فشار روزگار، زهد سنتی و ظواهر زندگی اجتماعی صدسال پیش را بر می گزیدیم. با این پیش فرض، مراعات اقتضاء زمان اگر خصلتی مذموم نباشد، تنها از باب اکل میته می توان به آن تن داد.

مسئله این است که اکنون، وسط میدان انقلاب کجاست؟ ما مکلّف به جهاد در راه خداوندیم و این ارزش برای همیشه است و همگان. حال اگر این جهاد در میدان قتال و حرب باشد، نه همیشه است و نه برای همگان. ما مکلف به جهادی هستیم که گاه در میدان اخلاق است، گاه در علم و فناوری، گاه در سیاست، گاه در رشد اقتصادی، و البته گاه در میدان رزم و جنگ. در این نگرش استاد مطهری اگر هم در راه حسینیه ارشاد سکته می کرد نزد پروردگار همانقدر ارجمند بود که پس از ترور. حضرت روح الله پس از پایان جنگ اعلام کرد: «فرزندان من، خود را برای یک مبارزه علمی و عملی بزرگ آماده کنید». در نگاه امام، آن زمان تازه جنگ اصلی آغاز شده بود: جنگ فقر و غنا، جنگ اسلام ناب با اسلام سرمایه داری و اسلام مقدس مآبی.

این سخنان به معنای حذف آمادگی نظامی یا تحقیر شعائر اسلامی و انقلابی نیست، یا حتی به معنای نفی نوستالژی نیست، هرچند به معنای نفی نگرش نوستالژیک هست. چراکه مهمترین خروجی این نگرش، تصمیمات غیر واقع بینانه و زمان ناشناسانه است. افراطی که در شناساندن بسیجی با نمادها و کارکردهای نظامی و امنیتی رایج شده، سهم فلج کننده ای در شناساندن و فهم گونه های دیگر جهاد داشته است.

***

بسیج، نیروی آماده به کار انقلاب است. اما تجربه نشان داده تنها زمانی کارآمد بوده که مناسب اقتضای هر دوره عمل کرده است. اگر «بسیجی یعنی علی که وجودش وقف اسلام بود»، این نه به خاطر خاطره ی خندق و خیبر و صفین، بلکه به خاطر جهاد همیشگی حضرت متناسب با دوران های مختلف است. روح بسیج یعنی عمل به تکلیف، که این جز با رشد عقل عملی انسان به فعلیّت نمی رسد و در غیر این صورت، تنها حرف است. پایگاه ها و تشکل های بسیج، اگر به جای توقف در نوستالژی جنگ، کار تشکیلاتی را ظرف رشد این چنینی عقل عملی قرار می دادند، آن وقت یک قدم به صلاح نزدیک تر بودند. این یعنی سازمان برای آرمان.. یعنی «تشکیلات معبد است نه معبود».. و اگر فرموده اند: العقل ما عُبد به الرّحمن، مراد همان عقل عملی بوده است. با این چارچوب، وظیفه ی اولی پایگاه های بسیج، تصمیمات دنیاتکانی و دنیاترکّانی و همایش های چندهزارنفری نیست، که اگر مسیر رشد تدبیری و تربیتی نیرو طراحی شده باشد، نیروی بسیجی را به مقصد خواهد رساند، حتی اگر به چسباندن و منگنه ی روزانه ی یک برگه روی تابلویی باشد.

جهاد در هر میدان، و عمل به تکلیف برای هر آرمان، مستلزم استقامت و پایداری ـ بالفعل شدن عقل عملی ـ است. بسیج، لشکر مستقیم و مخلص خداست و همین استقامت و اخلاص است که موجب نزول برکات و فیض الهی است. این بشارت خداوند است: وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقا؛ إنّ الذین قالوا ربّنا الله ثم استقاموا تتنزّل علیهم الملائکه؛ و الّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا.

۱۲
آذر

نویسنده: مهدی کهن

برای شناخت هر گروهی می توان به دو نحو عمل کرد، یک راه، نگاه به ایدئولوژی و اهداف تشکیل آن ساختار و گروه از نظر رهبران و موسسان آن است و یک راه، نگاه به عملکردش در طول سالهای فعالیت آن گروه است.در نگاه به بسیج نیز می توان از این دو دیدگاه استفاده کرد.

شاخصه های بسیج

 نگاهی ایدئولوژیکی به بسیج که نیاز به بررسی آراء و نظرات رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی (ره) دارد. تفکر بسیج که از اندیشه های امام خمینی برخاسته، دارای ویژگی هایی است.از جمله ارتباط با خدا،اخلاص در عمل،کسب رضای خدا در کار،گمنامی و بی نشانی،حضور دائمی و فراگیر در صحنه،عمل مجاهدانه، شهادت طلبی،دغدغه مندی و خط شکن بودن،آرمان خواهی تواًم با عمل گرایی،بصیرت و اعتدال گرایی،نشاط و انضباط. بسیج برای حفظ نظام و انقلاب اسلامی و یک تشکیلات بر آمده از انقلاب است. ولی بسیجی بودن منحضر به انقلاب اسلامی نیست بلکه به گفته امام راحل :«قضیه بسیج ، همان مساله ای است که در صدر اسلام بوده است این مساله جدید نیست ، در اسلام سابقه داشته است و چون مقصد ما اسلام است ، باید هر جوانی یک نیرو باشد برای دفاع از اسلام و همه مردم و هر کسی در هر شغلی که هست، مهیا باشد برای جلوگیری از کفر و هجوم بیگانگان » . البته اگر بسیج را یک نیروی پا به کار برای عرصه های پیکار بدانیم، می توان صهیونیست ها و سلفی ها و نازی ها را از نمونه های آن است. اما تفکر بسیجی دارای عقلانیت و بصیرتی است که به واسطه ی رهبری الهی و بصیر ایجاد می شود و به همین خاطر از بیراهه رفتن و کورکورانه تبعیت کردن، در امان می ماند. از دیگر ویژگی های بارزی که رهبر کبیر انقلاب بر آن تاکید داشتند،همه گیر بودن این تفکر است. بسیح مختص یک قشر خاص نیست بلکه قصد دارد تمام مردم از این روحیه برخوردار باشند زیرا تحقق اهداف بسیج جز به این وسیله  برآورده نخواهد شد.

بسیج در میدان عمل

اگر کسی بخواهد بسیج را تنها از روی اتفاقاتی که در طول سی سال انقلاب افتاده است، بشناسد یک مولفه را بیشتر خواهد دید و آن «حضور همیشگی در صحنه» است. ظهور بسیج ده ماه بعد از پیروزی انقلاب و ده ماه قبل از آغاز جنگ بود. سپاه پاسداران مسئولیت ساماندهی این تشکیلات را داشت. بسیج بیست میلیونی را همه ما شندیده ایم که اولین بار امام راحل فرمودند:«وهمه جا باید این طور بشودکه یک مملکت بعد از یک چندسالی بشود یک کشوری با بیست میلیون جوان که دارد،بیست میلیون تفنگدار داشته باشد،بیست میلیون ارتش داشته باشد.واین یک همچه مملکتی آسیب بردار نیست.»4/9/58 از این ها نتیجه می گیریم بسیج حافظ و پاسدار این انقلاب است نه یک ارگان نظامی در کنار سپاه و ارتش، بلکه در مواقع نیاز لباس رزم بر تن می کند و از مرزهای خاکی دفاع می کند. اما اولین حضور بسیج مصادف می شود با هشت سال جنگ تحمیلی، شاید به همین دلیل دید کلی مردم نسبت به بسیج به عنوان یک ارگان نظامی است.ولی اگر از هشت سال دفاع مقدس عبور کنیم، دورانی شروع می شود به نام «سازندگی». دورانی که عده ای سازندگی را تنها به عنوان شعار علم کردند. اما بسیج مخلصانه آستین همت خویش را بالا زد و بر ویرانه های جنگ کلنگ آبادانی می زد. روحیه جهادی که از جنگ به یادگار مانده منشاً خدماتی می شود که ولی نعمتان، در این سرزمین، از آن بهره مند می شوند. روحیه جهادی در تبلیغ، روحیه جهادی در سوادآموزی، روحیه جهادی در عمران و آبادانی موجب می شود تا افرادی همچون «حاج عبدالله والی» از کسانی باشد که بعد از بر زمین گذاشتن اسلحه، بیل و کلنگ به دست گیرند و روستاهای دور افتاده ای مثل بشاگرد را آباد سازند.این نشان از آمادگیِ روحیه ی بسیجی، برای تامین نیازهای انقلاب دارد. اما دورانی که پرچمدار بصیرت، مقام معظم رهبری از توطئه های نرم دشمن سخن می گوید، بسیج از پا نمی نشیند. گوش به فرمان ولی بودن از شاخصه های اصلی این تفکر است. همانطور که در صدر اسلام حضرت علی(ع) این وظیفه را به خوبی اجرا کردند.به بیان مقام معظم رهبری:«بسیجی واقعی حضرت علی (ع) است که همه ی وجودش را وقف اسلام کرد که این الگوی یک فرد بسیجی است.»فعالیت های فرهنگی در قالب یادواره های شهدا برای زنده کردن یاد و خاطره شهدایی که هنوز هم مایه برکت این نظام جمهوری اسلامی هسنتد. انجام می شد. زمانی که عده ای صحبت از به تاریخ پیوستن اندیشه های امام می کردند و رزمندگان دفاع مقدس را افرادی بی هدف می پنداشنتد، پایگاه های بسیج حوزه و دانشگاه، بسیج شهری و روستایی در پاسخ به این شبهه پراکنی ها فعالیت های گسترده ی فرهنگی را شروع کردند. اردوهای راهیان نور که منشا برکات معنوی بسیاری در کشور شد، نیز از این فعالیت ها بود. همچنین زمانی که دشمن از حضور ناتو های فرهنگی خود در داخل کشور ناامید شد، دست به ابتکاری جدید برای سست کردن پایه های اعتقادی جوانان و نسل آینده این انقلاب زد. این ابتکار چیزی نبود جز فضای مجازی اینترنت. شبکه های اجتماعی فضایی را برای دشمن فراهم می کرد تا بتواند بدون حضور فیزیکی، علیه این انقلاب توطئه کند. شبکه های اجتماعی مختلفی از جمله فیس بوک و توییتر توانستند در بین جوانان محبوبیت پیدا کنند و امروز چندین هزار ایرانی عضو این شبکه ها هستند. این شبکه ها و سایت  ها به بهانه آزادی بیان مبانی اسلام و انقلاب را هدف می گیرند تا جوانان و مخاطبان خود را نسبت به ارزشهای اسلامی و انقلابی سست کنند. همجنین این نوع فضاها تبدیل به صحنه جنگی برای دشمن شده است تا بتواند از بین یاران خودی نفوذی های پیدا کند تا برای آنها مزدوری کنند. از جمله کارکردهای خطر آفرین شبکه های مجازی در فتنه 88مشاهده شد. دشمنان از طریق اینترنت به خط دهی و راهنمایی فتنه گران می پرداختند. بسیج در این برهه به برپایی حلقه های معرفتی صالحین پرداخت تا از این راه بتواند پاسخگوی شبهات جوانان باشد. با تمام موفقیتهای این طرح، هنوز هم نیاز به حضور بسیج، در فضای مجازی احساس می شود. البته برای دفاع از ارزشهای انقلاب رفع فیلترینگ فیس بوک راه حل مناسبی نیست.

 آسیب های پیش روی بسیج

تمام فعالیت های بسیج در طی سه دهه گذشته، مانند فعالیت های نظامی، سازندگی، فرهنگی و معرفتی  از جمله کارهای پر ثمر و به مقتضای زمان بوده است. علاوه بر اینکه بسیج نباید هیچ کدام از این فعالیت ها را متوقف کند، همان طور هم، نباید هیچ یک از آنها را بر دیگری مقدم بدارد. توجه بیش از حد به  آمادگی دفاعی بدون پرداختن به مسائل معرفتی و معنوی آسیبی است که منجر به ناکارآمدی این نیرو خواهد شد. مقام معظم رهبری می فرمایند:«بسیج سیاسی است،اما سیاست زده نیست.سیاسی کار نیست.جناحی نیست.» 6/9/90 .وارد شدن به جریان های سیاسی (به نحوی که از اهداف یک حزب و گروه پیروی کردن) وطرفداری از یک شخص خاص (به نحوی که اشتباهات او غافل شویم) از مصادیق سیاست زدگی است. در سیاست های کلی بسیج تنها جلودار و راهبر، ولی امر است و هیچ شخصی نمی تواند جای او را بگیرد. تبعیت و پیروی از ولی امر از ویژگی های بارز این تفکر است. اما دیگر آسیبی که می تواند ،در صحنه بودن بسیج را کمرنگ کند، عدم آشنایی به ابزار روز است. همانطور که قبلا گفتیم امروز دشمنان از ابزارهای جدیدی علیه انقلاب استفاده می کنند. این خود نیازمند تجهیز بسیح به این ابزار است.

 اما در آخر باید گفت شجره طیبه بسیج منحصر به عضویت در پایگاه ها و حوزه های مقاومت نیست، همچنین منحصر به انقلاب و کشور ایران هم نیست. بلکه هر شخصی در هر کجای دنیا که داعی مبارزه با طاغوت را دارد و منتظر منجی ای است که او را یاری دهد، تا بوسیله مستضعفین در زمین، حکومت را از ظالمین باز پس گیرد، او نیز در خیل این گروه جای می گیرد. از خدا می خواهیم تا ما را از بسیجیان قرار دهد، همان طور که امام راحل نیز چنین دعا کردند:«ازخدا می خواهم مرا با بسیجیانم محشور گرداند،چرا که در این دنیا افتخارم این است که خود یک بسیجی ام.»2/9/67

۱۲
آذر


25 آذر مراسم گرامیداشت روز پژوهش همراه با اهدای جوایز پژوهشی به طلاب برتر برگزار خواهد شد.

معاونت آموزش مدرسه حضور و غیاب طلبه ها را در سایت معاونت آموزش حوزه درج کرد و طلاب تا آخر هفته برای اطلاع از وضعیت حضور و غیاب می توانند به سایت مراجعه کنند.

امتحانات نیم سال اول از 15/10/92 آغاز می شود. برای کسب اطلاعات بیشتر به تابلوی معاونت آموزش مراجعه کنید.

معاونت تهذیب و فرهنگی، کلاس های حفظ قرآن موضوعی را از هفته آینده یکشنبه و سه شنبه ها ساعت 13:30 برگزار می کند.

کلاس حفظ قرآن جزء 30 مخصوص طلاب پایه اول بعد از امتحانات میان ترم شروع می شود.

جلسات هفتگی هیئت، دوشنبه شب ها برگزار می شود.

 

۱۲
آذر


نویسنده: سید مجتبی جواهری

اگر دقت کرده باشید قطعا متوجه خواهید شد در بین طلبه ها عده ایی هستند که ظاهر مقدسی دارند. نوع راه رفتن ، سلام کردن، نماز خواندن، نگاه کردن و ... . رعایت آداب نزد آن ها بسیار مهم است گاهی به خاطر خلاف احتیاط و یا انجام مکروهی ترش رویی و پرخاش می کنند، اهل حدیث و حفظ قرآن هم هستند و برای ادای مراسمات دینی اهمیت و ارزش فراوانی قائل هستند. از لحاظ اجتماعی روابط گرمی ندارند، حداکثر با دوستان خود رفت و آمد می کنند. در مجموع خیلی دلچسب نیستند و مجالست با آن ها برای انسان، شیرین و گوارا نیست. این منش برای آن ها یک وجهه ایی ترسیم می کند که در مرور زمان رفتار دیگران با ایشان تغییر می کند. در جمع طلبه ها گاهی این افراد به عنوان امام جماعت معرفی می شوند چرا که دیگران، آن ها را به عنوان یک طلبه ی با تقوا می شناسند. شهرت پیدا کردن به تقوا انسان را در شرایط خطرناکی قرار می دهد که ممکن است او را دچار تحلیل های غیر واقعی از خود کند. رضایت از شرایط موجودِ خویش جز غفلت، حاصل دیگری برای او ندارد. این افراد ظاهرا تمام تکالیف از واجبات و محرمات تا مکروهات و مستحباتِ مختلف را رعایت می کنند، حتی اهل نماز شب هستند ولی همانطور که گفتم در مجموع انسان، رغبتی ندارد با آن ها نشست و برخاست کند.

از طرف دیگر بسیار پیش آمده که با یک جانباز یا آزاده هم کلام شده ام و با این که سواد چندانی نداشته و نسبت به بسیاری از آداب بی اطلاع بوده ولی چنان خلوص و پاکی در حضور او محسوس است که خاطره ی این ملاقات، سال ها در ذهن انسان می ماند. تواضع او تصنعی نیست، کلامش صادقانه است. اگر احترام می گذارد واقعا اعتقاد دارد و اگر عصبانی می شود به خاطر خودش نیست. ممکن است او به انجام واجبات و ترک محرمات اکتفا کرده باشد ولی صفایی دارد که در خیلی از مقدسین و متعبدین وجود ندارد.

هردوی این نمونه ها؛ میوه هایی است که تفاوتشان ریشه در قرائت های مختلف از اسلام دارد. در این بین سوالاتی وجود دارد که با توجه به پاسخ آن ها، روش های دینداری مختلفی ارائه می شود. یکی از این سوالات این است: غایت احکام و دستورات دین چیست؟

بسیج به معنای اعمش  یک روش دین داری است. این روش، مقتضای یک قرائت خاص از انسان و هستی و در واقع از اسلام است. در این اندیشه تکلیف، زحمتی است که انسان به جان می خرد تا بازوان روح خود را تقویت کند نه این که در آخر به او اجرت دهند. خاصیتی در این زحمت وجود دارد که نفس را تربیت می کند وگرنه نماز خواندن برای زن های بهشت (*) فضیلتی محسوب نمی شود. حتما با حوصله پاورقیِ سرمقاله را بخوانید تا نگاه عمیق نویسنده آن را به پاسخ این سوال بیابید. او همان است که صاحب مکتب بسیج است و آرزو کرد با بسیجیانش محشور شود.

اگر با دقت شماره ی قبل را مطالعه کرده باشید  در سرمقاله، پرسشی را مطرح کردم که شماره ی دوم نشریه با تمام طول و عرضش در صدد پاسخ به آن سوال است. به همین خاطر "بسیج" را به عنوان پرونده ی ویژه ی این هفته انتخاب کردیم. خوشبختانه این مدرسه با تمام کاستی هایش نعمتی دارد که به هر امتیاز دیگری می ارزد و آن جریان اندیشه امام خمینی (قدس سره) در ساختار مدیریتی و بدنه ی علمی مدرسه است و البته بسیج مدرسه نیز در این چند سال از آن بی بهره نبوده. کوچکترین گفت و گو در این فضا با فرمانده  بسیج مدرسه حجت الاسلام غنی زاده، حجت را برای تصدیق این مدعی تمام می کند. تشخیص و رد یابی این اندیشه، نیازمند حساسیت های علمی نسبت به جریانات مختلف معرفتی در محیط قم و تشیع است. ممکن است عده ایی سالها در فضای حوزه حضور داشته باشند ولی با مدل های گوناگون تربیتی و ریشه های معرفتی آن آشنا نشوند گو این که طلبه های مختلفی در مدرسه حضور دارند و نسبت به این اندیشه بی تفاوتند. همانند سال 1359 که با آغاز جنگ تحمیلی، تقریبا بیست میلیون جوان در ایران زندگی می کردند ولی همه ی آن ها به جبهه ها نرفتند و از آن ها که رفتند همه شان جان بر کف نبودند.  

مصاحبه ایی که در این شماره می خوانید همان گفت و گوی کوچکی است که حجت را برای تصدیق تمام می کند. لازم است از وقتی که حجت الاسلام غنی زاده برای نشریه فاز پنجم گذاشتند، تشکر کنیم.  برای ایشان آرزوی سلامتی و طول عمر داریم.

 

* پاورقی:

نماز که معراج قرب الهى است ما به جا مى‏آوریم براى قرب به زنهاى بهشت! ربطى به تقرب حق ندارد، مربوط به اطاعت امر نیست، با رضاى خدا هزاران فرسنگ دور است.

اى بیچاره بیخبر از معارف الهیه که جز اداره شهوت و غضب خود چیز دیگر نمى‏فهمى، تو مقدس مواظب به ذکر و ورد و مستحبات و واجبات و تارک مکروهات و محرمات و متخلق به اخلاق حسنه و متجنب از سیّئات اخلاق، در ترازوى انصاف بگذار کارهایى را که مى‏کنى از براى رسیدن به شهوات نفسانى و نشستن بر تختهاى زمردین و هماغوش شدن با لعبتهاى شوخ و شنگ بهشتى و پوشیدن لباسهاى حریر و استبرق و سکنى کردن در قصرهاى نیکو منظر و رسیدن به آرزوهاى نفسانى، آیا باید این‏ها را، که تمام براى خودخواهى و پرستش نفس است، به خدا نسبت داد و پرستش حق دانست؟ آیا شما با عمله‏اى که براى مزد کار مى‏کند چه فرقى دارید که اگر او بگوید من محض صاحب کار این عمل را کردم، او را تکذیب مى‏کنید؟ آیا شما دروغگو نیستید که مى‏گویید نماز مى‏کنم براى تقرب به خدا؟ آیا این نماز شما براى نزدیکى به خداست، یا براى تقرب به زنهاى بهشت است و رسیدن به شهوات است؟ ... (شرح چهل حدیث- امام خمینی (رحمه الله علیه) صفحه ی 73)

 

 

۰۵
آذر


نویسنده: جواد آقایاری

گفتند از تبلیغ بنویس  با خودم فکر کردم از کجاش بنویسم. از اولین ساعات عمامه به سر گذاشتن بنویسم که هی سرم گیج می رفت وجایی رو نمی دیدم  یا از اونجایی بنویسم که مقرمون رو پیدا نمی کردم ومجبور شدم بعد از کلی پرس و جو یه دور همه منطقه استقرارمون رو دور بزنم. الحمدلله این به خیر گذشت و مقر رو پیدا کردم. می خواهی از اونجایی بگم که دلت کباب بشه، وقتی رسیدم غذا کباب بود ولی من بخاطرخستگی زیاد واسترس راه رفتن تو خیابون که همه چهار چشمی به آخوند کوچولو نگاه می کردند نتونستم غذا بخورم. بریم به روزهای دیگه از تیکه ی موتور سوار ها تا عکس یادگاری با یه جوون که موقع برگشتن از مسجد از اون طرف خیابون داد زد حاج آقا! حاج آقا! وایستادیم تا بیاد، دوستم چون از من پخته تر و باتجربه تر بود گفت چیه بفرمایید؟ جوونه گفت: حاج آقا ببخشید میشه یه عکس یادگاری بندازیم. حاج آقا بلافاصله برگشت گفت می خواهی چیکار می خواهی بزاری تو فیسبوک؟ جوونه که جاخورده بود گفت: نه بابا. حاج آقا سریع بر گشت با حالت شوخی گفت: فکر کردم نمی خواهی بذاری خواستم بهت بگم که بذاری تو فیسبوک. با اون یه عکس یادگاری انداختیم  و به راهمون ادامه دادیم.......

۰۵
آذر

نویسنده: علی بهمنی

به امر پدر با وجود مخالفت مدرسه  البته با علاقه خودم، برای تبلیغ بلکه یادگیری تبلیغ راهی استان سیستان و بلوچستان شدم. پدرم گفت باید بری و یاد بگیری، از همین الآن نه اینکه پایه شش تموم بشه ندونی چی کار باید بکنی! آقای رفیعی مدیر محترم مدرسه گفتن: به پدر محترمتون بفرمایید مدرسه اجازه نمیده و غیبت غیر موجه حساب می شه.

۰۵
آذر

تنظیم از: مهدی کهن

حجت الاسلام عرفانی معاونت تبلیغ مدرسه و مسئول دبیرخانه مدرسه شهید صدوقی فاز 5 تبلیغ را از سال 90 شروع کردند و با تجربیات ارزنده ایی توانستند روشی را در تبلیغ ابداع کنند تا بتواند بازدهی یک مبلغ را در طول یک دهه محرم بالا ببرد. ایشان با تشکیل یک گروه تبلیغی- جهادی روشی را اتخاذ کردند تا طلاب بتوانند به جای 10 ساعت منبر در دهه محرم 30 ساعت منبر مفید بروند. در این روش به جای استفاده از منبر مساجد که گاهی توسط روحانیون بومی تصاحب می شود و یا بوسیله ی عدم بلاغت در سخن مخاطب خود را از دست می دهند، از صندلی کلاس و گچ و تخته استفاده کردند. استاد عرفانی معتقدند اگر طلبه به همراه تقوا و علم دارای جذابیت درتبلیغ باشد می تواند کاری کند تا مخاطب بعد از چند روز تبلیغ ارتباط خود را با مبلغ حفظ کند. ایشان استفاده از مدارس را یک مزیت می دانند، زیرا بیشتر شبهه افکنی های دشمن به طرف نوجوانان و جوانان است و با حضور طلاب در مدارس می توان ذهن آن ها را از این شبهات پاک کرد.

متن زیر گفت گوی هشتاد دقیقه ایی با ایشان در دفتر کار ایشان است. از آنجایی که ایشان به خوش رویی در مدرسه معروف هستند درخواست ما برای مصاحبه را نیز با روی خوش پذیرفتند.

۰۵
آذر

نویسنده: محمد یوسفلویی

طلاب علوم دینی و روحانیون به فراخور وظیفه ی صنفی در ایام خاصی از سال و مناسبت های مذهبی در تبلیغ های کوتاه مدت شرکت می کنند که هرکدام با توجه به روحیات، علایق، تجربه و توانایی های خود فضای خاصی را برای انجام وظیفه انتخاب می کنند، برخی راهی مدارس می شوند بعضی دیگر به سمت روستاها می روند، تعدادی مساجد شهر  و هیئات را انتخاب می کنند و گروهی هم در قالب اردوهای مختلف مانند راهیان نور و اردوهای زیارتی فعالیت می کنند.

۰۵
آذر

نویسنده: سید مجتبی جواهری

هر طلبه ایی پس از چند سال که از عمر طلبگی اش گذشت حتما به مسئله ی تبلیغ می اندیشد. و در پی آن باید برای ملبس شدن و منبر رفتن و روضه خواندن هم فکری بکند. منشا تصمیم و عزم برای تبلیغ در هر فردی متفاوت است. حتی ممکن است خود او به علت حقیقی تصمیمش آگاهی نداشته باشد. آنچه من می خواهم بصورت کوتاه و  دراین چند خط  بررسی کنم  دیدگاه های مختلفی است که در این باره وجود دارد.